تک پارتی تهیونگ :>
تک پارتی تهیونگ
*وقتی باهام رفته بودین سفر و تو راه یه دونه بستنی خریده بود*
+ : ا.ت
- : تهیونگ
+ولم کن...جیغغغغ
-خودم خریدمش
+من گفتم بخری
-میخواستی خودت بخری
سعی کردم بستنی توی دستشو ازش بگیرم
+بدشششششش
-نمیخوام مال خودمه...ازم دور شو وگرنه میدم یونتان گازت بگیره
+یونتان غلط کرده با باباش
-توهین؟یونتان بابایی گازش بگیر
یونتان:هاپ هاپ😐
+بدش تا به هیچکس توهین نشه
-نمیدم
+نمیدی؟
-آره
باهم درگیر شدیم
+موهامو ول کن عوضی
-آییییی سرمممممم
محکم با پام کوبیدم رو شکمش و بستنیو دزدیدم
خواستم برم بالا که از پشت کشیده شدم
-بدش
لیسش زدم
+الانم میخوایش؟
-اشکال نداره میخوام دهنی دوست دخترمو بخورم
+ولی من بهت نمیدمش
-باید بدی
بازم باهم درگیر شدیم
بستنیو ازم گرفت و شروع کرد به دویدن
منم دنبالش کردم و طی یه حرکت انتحاری از پشت خودمو انداختم روش
-آخخخخخخخخخخخ
+و تمام ا.ت برنده شد...بستنیو بده
صدایی ازش درنیومد
+ته ته؟
از روش بلند شدم
+مُردی؟
به زور بلندش کردم و روشو برگردوندم سمت خودم با دیدن قیافش از خنده غش کردم
+*خنده*
-😐😑
+*خنده*
بستی کلا روی صورتش له شد و نونشم روی چشمش بود
-خیله خب خودت خواستی
سرمو گرفت و به زور صورتشو به صورتم مالید
به هم نگاه کردیم و زدیم زیر خنده
از اونطرف یونتان مستقیم بین ما نشست و صورت تهیونگو لیس زد
+چندش
یونتانو از تو بغل تهیونگ پرت کردم بیرون
.
تهیونگ با بهت بهم خیره شد
+چیه؟
-هیچی
+خوبه
بغلم کرد و محکم گونمو بوسید
-منم دوست دارم
+ها؟
-میگم منم دوست دارم
+مگه من گفتم دوست دارم؟
-نه ولی عشقو تو چشمات دیدم
+چطور به این نتیجه رسیدی؟
-چون به یونتان حسودی کردی
لبخندی زدم و زیر لب گفتم:عوضی کیوت
-شنیدما
+گفتم ک بشنوی...
*پایانننننن*
اگه دوست داشتید بگین بازم براتون بزارم :]
تو کامنتا بگین چطور بوددددد : >
*وقتی باهام رفته بودین سفر و تو راه یه دونه بستنی خریده بود*
+ : ا.ت
- : تهیونگ
+ولم کن...جیغغغغ
-خودم خریدمش
+من گفتم بخری
-میخواستی خودت بخری
سعی کردم بستنی توی دستشو ازش بگیرم
+بدشششششش
-نمیخوام مال خودمه...ازم دور شو وگرنه میدم یونتان گازت بگیره
+یونتان غلط کرده با باباش
-توهین؟یونتان بابایی گازش بگیر
یونتان:هاپ هاپ😐
+بدش تا به هیچکس توهین نشه
-نمیدم
+نمیدی؟
-آره
باهم درگیر شدیم
+موهامو ول کن عوضی
-آییییی سرمممممم
محکم با پام کوبیدم رو شکمش و بستنیو دزدیدم
خواستم برم بالا که از پشت کشیده شدم
-بدش
لیسش زدم
+الانم میخوایش؟
-اشکال نداره میخوام دهنی دوست دخترمو بخورم
+ولی من بهت نمیدمش
-باید بدی
بازم باهم درگیر شدیم
بستنیو ازم گرفت و شروع کرد به دویدن
منم دنبالش کردم و طی یه حرکت انتحاری از پشت خودمو انداختم روش
-آخخخخخخخخخخخ
+و تمام ا.ت برنده شد...بستنیو بده
صدایی ازش درنیومد
+ته ته؟
از روش بلند شدم
+مُردی؟
به زور بلندش کردم و روشو برگردوندم سمت خودم با دیدن قیافش از خنده غش کردم
+*خنده*
-😐😑
+*خنده*
بستی کلا روی صورتش له شد و نونشم روی چشمش بود
-خیله خب خودت خواستی
سرمو گرفت و به زور صورتشو به صورتم مالید
به هم نگاه کردیم و زدیم زیر خنده
از اونطرف یونتان مستقیم بین ما نشست و صورت تهیونگو لیس زد
+چندش
یونتانو از تو بغل تهیونگ پرت کردم بیرون
.
تهیونگ با بهت بهم خیره شد
+چیه؟
-هیچی
+خوبه
بغلم کرد و محکم گونمو بوسید
-منم دوست دارم
+ها؟
-میگم منم دوست دارم
+مگه من گفتم دوست دارم؟
-نه ولی عشقو تو چشمات دیدم
+چطور به این نتیجه رسیدی؟
-چون به یونتان حسودی کردی
لبخندی زدم و زیر لب گفتم:عوضی کیوت
-شنیدما
+گفتم ک بشنوی...
*پایانننننن*
اگه دوست داشتید بگین بازم براتون بزارم :]
تو کامنتا بگین چطور بوددددد : >
۹.۳k
۲۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.